کمال ادب

کمال ادب

کمال ادب

کمال ادب

کمال ادب

شریان براکیال

جمعه, ۲۸ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ ق.ظ

شریان براکیال

محل و مسیر نبض و شاخه های شریان براکیال و رادیال چیست و کجاست در دسته پزشکی و سلامت سایت علم سرا

شریان براکیال , شریان براکیال کجاست , شریان براکیال و رادیال , شریان براکیال چیست

توضیحاتی در مورد شریان براکیال

شریان براکیال ادامه دهنده شریان آگزیلاری است که از کنار تحتانی وتر عضله ترس ماژور شروع می شود، طول بازو را طی کرده و تقریبا در ۱ سانتی متر پایین تر از مفصل آرنج به دو شاخه انتهایی به نام اولنار و رادیال تقسیم می شود. در کالبد شکافی یک مرد حدود ۶۰ ساله که با روش کلاسیک آناتومی (Grants) انجام شده بود، دو شاخه شدن شریان در سطح عضله کوراکوبراکیالیس صورت گرفته بود. دو شاخه اصلی شریان بازویی یکی همان براکیال و دیگری اولنار بود. ممکن است در هنگام تزریقات داخل وریدی در ناحیه آرنج به علت نزدیک بودن مسیر شریان اولنار با ورید بازیلیک، اشتباها به جای ورید بازیلیک تزریق در داخل شریان اولنار صورت گیرد که در نهایت منجر به آمپوتاسیون بخشی از اندام فوقانی بیمار گردد.در این مطلب از سایت جسارت در مورد محل و مسیر نبض و شاخه های شریان براکیال و رادیال چیست و کجاست صحبت میکنیم امیدواریم مورد توجه قرار بگیرد.♥

شریان براکیال کجاست

در آناتومی بدن، سرخرگ رادیال٬ شریان اصلی از وجه کناری در ساعد است.

واریاسیون شریان براکیال

واریاسیون یکی از مباحث مهم در آناتومی است که کمکهای قابل توجهی به جراحان ارایه می دهد. یکی از این واریاسیونها، واریاسیون شریان براکیال است. شریان براکیال از کنار تحتانی تاندون عضله ترس ماژور شروع شده، تقریبا یک سانتی متر پایین تر از مفصل آرنج به دو شاخه انتهایی، رادیال و اولنار تقسیم می شود و از آنجایی که این شریان خونرسانی اندام فوقانی را تامین می کند،‌ واریاسیون آن مورد اهمیت است. در تشریح جسد یک مرد ۵۰ ساله، نژاد سفید مشاهده شد که شریان براکیال در میانه بازو به دو شاخه انتهایی خود یعنی شریانهای رادیال و اولنار تقسیم شده است. شریان رادیال در سمت داخل و شریان اولنار در سمت خارج قرار داشت. همچنین شریان اولنار و رادیال برای رسیدن به مسیر اصلی خود در سه سانتی متری بالای حفره کوبیتال متقاطع شده بودند و پس از عبور از حفره کوبیتال شریان رادیال به سمت عضلات گروه اکستنسور (سمت خارج) و شریان اولنار به سمت عضلات گروه فلکسور (سمت داخل) طی مسیر می کردند. این واریاسیون در اعمال جراحی و تزریقات شریانی مربوط به منطقه بازو و آرنج، همین طور در اعمال جراحی قلب و پیوند کبد که لازم است کاتتر در شریان براکیال برای اندازه گیری فشارخون تهاجمی قرار گیرد می تواند خطرناک باشد.

شریان براکیال یا بازویی

شریان اصلی بازو شریان بازویی یا براکیال Brachial artery است. این شریان در واقع همان ادامه شریان آگزیلری است که در ناحیه شانه قرار دارد. در موقع اندازه گیری فشار خون در هنگامی که بازوبند در دور بازو بسته می‌شود در واقع فشار خونی که در شریان بازویی قرار دارد اندازه گیری می‌شود.

مسیر شریان براکیال

شریان رادیال از دوشاخه شدن شریان براکیال در حفره کوبیتال سرچشمه می‌گیرد. سپس تا ناحیه دیستال بخش پیشین یا قدامی ساعد ادامه می‌یابد و در آنجا به‌عنوان نقطه‌عطفی برای تقسیم بین کمپارتمان‌های پیشین(قدامی) و پسین(خلفی) در ساعد عمل می‌کند. پس از عبور از ناحیه انفیه آناتومیک و پس‌از قوس کف دست به شاخه عمیق شریان اولنار می پیوندد. درتمام مسیر سیاهرگی با همین نام یعنی ورید رادیال آن‌را همراهی می‌کند.

وریدهای مهم بازو

همراه با شریان بازویی و در کنار آن ورید بازویی یا براکیال هم وجود دارد. دو ورید مهم دیگر بازو وریدهای سطحی سفالیک و بازیلیک هستند.

فیستول شریانی وریدی

فیستول شریانی وریدی (Arteriovenous fistula) به ارتباط غیرطبیعی یا مجرای ارتباطی بین یک شریان و یک ورید گفته می‌شود. فیستول شریانی‌وریدی نوعی آناستوموزی و پیوند فیستولی بین یک سرخ‌رگ و یک سیاه‌رگ است. این مشکل گاه مادرزادی است یا ناشی از تروما و انوریسم ولی گاه به دلایل پزشکی تعمداً ایجاد می‌شود.

استخوان بازو

استخوان بازو Humerus bone یک استخوان بلند است که در ناحیه شانه با استخوان کتف یا اسکاپولا Scapula و در آرنج با استخوان های ساعد یعنی زند بالایی (رادیوس) Radius و زند زیرین ( اولنا) Ulna مفصل میشود. این استخوان بزرگترین استخوان اندام فوقانی است و در وسط عضلات بازو قرار گرفته است قسمت بالایی استخوان بازو به شکل یک برجستگی کروی است که به آن سر استخوان بازو Humeral head میگویند. در کنار سر استخوان بازو دو برجستگی به نام های توبروزیته بزرگ Greater tuberosity و توبروزیته کوچک Lesser tuberosity وجود دارد. توبروزیته یا توبرکل بزرگ در قسمت خارجی محل اتصال سر به تنه بوده و توبروزیته یا توبرکل کوچک در جلو یا قدام محل اتصال سر به تنه است.بین توبروزیته کوچک و بزرگ یک شیار به نام شیار یا ناودان بی سیپیتال Bicipital groove وجود دارد. روی این شیار یک بافت لیفی محک قرار دارد که به آن لیگامان عرضی بازو Transverse humeral ligament میگویند. به این صورت ناودان و لیگامان یک تونل میسازند که سر بلند تاندون عضله دوسر از درون آن عبور میکند. سر استخوان بازو حدودا یک سوم سطح یک کره کامل است و به توسط غضروف مفصلی پوشیده شده است. سر استخوان بازو با حفره گلنویید Glenoid fossa استخوان کتف یا اسکاپولا مفصل میشود. جایی که سر استخوان بازو به تنه آن میچسبد را گردن استخوان بازو Humeral neck میگویند. قسمت وسط استخوان بازو را تنه Humeral shaft آن میگویند. تنه استخوان بازو در قسمت های بالایی شکل استوانه ای دارد ولی در قسمت پای پایین پهن میشود. در وسط تنه استخوان بازو، استخوان کمی برجسته میشود. این برجستگی که در سطح خارجی و قدامی استخوان است را توبروزیته دلتویید Deltoid tuberosity میگویند و محل اتصال عضله دلتویید به استخوان بازو است.

فیستول شریانی وریدی و دیالیز

فیستول شریانی‌وریدی باعث بالا رفتن جریان خون درون سیاه‌رگ شده و در فرایند همودیالیز خون بیشتری را بدون عبور از مویرگ برای عبور از ماشین دیالیز فراهم می‌کند. در فیستول می‌توان با لمس ورید (مانند گرفتن نبض رادیال) ضربان شریانی را به راحتی احساس نمود که در پزشکی به آن تریل گفته می‌شود و نیز توسط استتوسکوپ (گوشی پزشکی) صدای خون را شنید که در پزشکی برآن بروت نام می‌نهند. در ایجاد فیستول بر روی ساعد، بیش‌تر ورید سفال را به شریان رادیو یا شریان براکیال، آناستوموز می‌کنند. پس از جراحی و ایجاد فیستول باید چند هفته صبر نمود تا به اصطلاح فیستول بالغ و آماده استفاده شود.

عضلات بازو

عضلات بازو در دو دسته قرار میگیرند. عضله قسمت پشت یا خلف بازو که به آن عضله سه سر یا تری سپس میگویند و سه عضله در جلو یا قدام بازو که عبارتند از عضله بی سپس Biceps Brachii عضله براکیالیس Brachialis عضله کوراکوبراکیالیس Coracobrachialis

سرخرگ یا شریان براکیال

سُرخرَگ یا شَریان به رگهایی که خون را از قلب به سایر اندام‌ها منتقل می‌کنند می‌گویند. سرخرگ ششی و سرخرگ آئورت دو سرخرگ اصلی متصل به قلب هستند. شریان از سه بخش اینتیما و مدیا و ادوانتیش تشکیل شده است. بخش اینتیما درونی‌ترین که از بافت سنگفرشی تک لایه است و زیر آن بافت همبند پشتیبان و تیغهٔ الاستیک آن را از مدیا جدا می‌کند. در مدیا عروق خونی و عضله صاف داریم. سرخرگ دیواره ضخیم‌تری نسبت به سیاهرگ دارد ولی قطرداخلی آن کمتر از سیاهرگ است. بافت سرخرگ شامل بافت‌های پوششی، ماهیچه‌ای و پیوندی است. همهٔ سرخرگ‌ها خون روشن (خون حاوی اکسیژن) را منتقل می‌کنند به جز سرخرگ‌های ششی که خون تیره (خون حاوی کربن دی اکسید) را منتقل می‌کنند.

عضله براکیالیس

عضله براکیالیس در زیر عضله بی سپس و در واقع در بین بی سپس و استخوان بازو قرار دارد. عضله براکیالیس به سطح جلویی استخوان بازو میچسبد و سپس به طرف پایین آمده و در زیر مفصل آرنج به قسمت بالایی و جلویی استخوان زند زیرین یا اولنا درست در محل زائده کورونویید میچسبد. عضله براکیالیس موجب فلکشن یا خم شدن مفصل آرنج میشود.

سیاهرگ یا ورید

سیاهرگ یا ورید (به عربی: الورید) در دستگاه گردش خون بدن، رگی است که خون را از اندام‌ها به قلب بازمی‌گرداند. دیواره سیاهرگ نازک‌تر از سرخرگ است اما قطر بیشتری داشته و خاصیت ارتجاعی کمتری دارد. در سیاهرگ‌ها دریچه‌هایی به نام لانه کبوتری وجود دارد که این دریچه‌ها کمک می‌کنند تا خون از اندام پایینی مانند دست‌ها و پاها بهتر به سمت قلب حرکت کنند. به‌طور کلی خون تمامی قسمت‌های بدن توسط دو ورید به نام‌های اجوف فوقانی و تحتانی به دهلیز راست قلب برمی‌گردد. ایستادن زیاد، کم‌تحرکی و نارسایی‌های قلبی می‌توانند باعث تخریب این دریچه‌ها شده و در نتیجه خون در سیاهرگ‌ها تجمع می‌کند و شخص به بیماری واریس مبتلا می‌شود. همه سیاهرگ‌ها خون تیره (خون حاوی کربن دی اکسید) را منتقل می‌کنند به غیر از سیاهرگ‌های ششی که خون روشن ( خون حاوی اکسیژن ) را منتقل می‌کنند.

اعصاب اندام فوقانی

چهار عصب عمده اندام فوقانی عبارتند از عصب مدیان عصب رادیال عصب اولنار عصب موسکولوکوتانه این چهار عصب از شبکه بازویی منشعب می‌شوند. شبکه بازویی یک شبکه متشکل از اعصابی است که به هم متصل می‌شوند. منشا این شبکه از ریشه‌های عصبی است که عمدتا از بین مهره‌های گردن خارج می‌شوند و خروجی این شبکه هم اعصابی است که چهار عصب ذکر شده مهم‌ترین آن‌ها هستند. عصب موسکولوکوتانه از تنه خارجی شبکه بازویی منشعب می‌شود. این عصب در بازو موجب فعالیت سه عضله بی سپس و براکیالیس و کوراکوبراکیالیس می‌شود و در پایین‌تر از بازو حس قسمتی از پوست ساعد را تامین می‌کند.عصب رادیال از تنه خلفی یا پشتی شبکه بازویی خارج شده و در بازو موجب فعالیت عضله سه سر بازویی می‌شود. این عصب در قسمت‌های بالایی بازو در سمت داخل بازو قرار دارد سپس هر چه پایین‌تر میاید به سمت پشت استخوان بازو می‌رود. چسبیده به استخوان کم کم استخوان را دور زده و در قسمت‌های پایین‌تر در سمت خارجی آرنج قرار می‌گیرد. این عصب در پایین‌تر از آرنج موجب حرکت تعدادی از عضلات ساعد و موجب حس قسمتی از دست می‌شود. عصب‌های مدیان و اولنار بعد از خروج از شبکه بازویی در سمت داخلی بازو به سمت پایین میایند. این اعصاب در بازو کار خاصی انجام نداده و صرفا از بازو عبور کرده و به ساعد و دست می‌رسند. در ساعد و دست موجب حس و حرکت می‌شوند.

مویرگ‌

مویرَگ‌ها رگ‌های خونی بسیار ظریفی هستند که شریانچه‌ها به آن‌ها می‌رسند. مویرگ‌ها در حدود ۱۰–۵ میکرومتر قطر دارند و فضای درونی آن‌ها برای جاگیری یک گویچه قرمز کفایت می‌کند. دیواره مویرگ متشکل از یک ردیف سلول پهن و نازک به نام آندوتلیوم، تیغه پایه و شبکه ظریفی از الیاف رتیکولر می‌باشد. مویرگها رابط بین سرخرگچه‌ها‌ و سیاهرگچه‌‌ها بوده و به علت گستردگی زیاد خود، داشتن دیواره نازک و کاهش سرعت جریان در آنها، مناسب‌ترین جای برای مبادله مواد غذایی، اکسیژن و دی‌اکسید کربن بین خون و مایعات بافتی می‌باشد. مبادله مواد از راه پراکندگی، گذر از منافذ دیواره مویرگ‌ها، گذر از پیوندهای بین سلولی و بدست وزیکول‌های پینوسیتوزی انجام می‌گیرد. تمامی مویرگ‌ها از فقط یک لایه بافت پوششی سنگ‌فرشی تک‌لایه ساخته شده‌اند. این بافت پوششی دارای منافذی است که از طریق آن‌ها مواد شامل گازهای تنفسی، آب، مواد غذایی ساده و مولکول‌ها می‌توانند بین خون و سلول‌ها مبادله شوند. به‌طوری‌که در هر سانتی‌متر مربع از سطح مویرگ، چندین میلیون درز یا سوراخ ریز وجود دارد. مویرگهای مغز تنها مویرگهایی هستند که هیچ منفذی در سطح خود ندارند؛ تا بدین ترتیب خیلی از موادی که در متابولیسم سلول‌های مغزی نقش ندارند و همچنین میکروبها نتوانند وارد مغز شوند. (ایجاد سد خونی – مغزی برای محافظت بیشتر از مغز) توجه کنید که گلوکز و اکسیژن به راحتی می‌توانند توسط پروتئین‌های ویژه از مویرگهای مغزی عبور کنند و به سلول‌های مغزی بروند. هر مویرگ از ابتدا توسط دریچه‌ای از جنس بافت ماهیچه‌ای صاف حلقوی به سرخرگ متصل است. این دریچه که تحت فرمان نخاع می‌باشد، دارای دو نقش می‌باشد: ۱) فشار زیاد سیستولی خونی که قرار است وارد مویرگها که دارای مقاومت بسیار کمی هستند را تا حد زیادی کاهش می‌دهد تا این فشار زیاد باعث پاره شدن دیواره مویرگها نشود. ۲) این دریچه خون را فقط در موقع لزوم (مواقعی که سلول‌های بدن نیاز به تبادل مواد با محیط دارند) وارد مویرگها می‌کند. هر مویرگ از انتها نیز توسط دریچه‌ای به سیاهرگ متصل و مربوط می‌شود.

  • علی صفایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی